در خیابان پشت چراغ قرمز مانده بودم. داشتم به کودکانی که از این ماشین به آن ماشین می دویدند نگاه می کردم..
بعضی گل می فروختند و بعضی چسب زخم و..
ناگهان یکی از آنان به زمین خورد و ساقه ی گلش شکست..
آرام بلند شد..
یکی از دوستانش به سمتش آمد..
و چسب زخمی را دور ساقه ی شکسته گلش چسباند.
آری... نا امیدی برایشان معنایی ندارد!
نظرات شما عزیزان:
پنج شنبه 20 تير 1392برچسب:,
|
الکترون آزاد بودن هم دنیای خودش را دارد..
دنیای مبهمی آسوده از دغدغه ها.. چند ثانیه با چنین دنیایی از زیر چترها به پیشواز باران برویم.."فارغ از مردمانی که به هوای بارانی می گویند؛ خراب" ##################### پروفایل به سبک خودمون؛ نام: دو تا الکترون آزاد S,M ##
تولد: یکی از روزهای مهرماه ##
علایق: ورزش+ درس!!! ##
خود ورزش: اول بدمینتون بعد فوتبال ##
تیم: فقط آبی اناری! ##
شغل: خدا بخواد دکتر!!! ##
بهترین دوست: خود خدا ##
جمله مورد علاقه: در روزگاری که لبخند آدم ها بخاطر شکست توست، برخیز تا بگریند. ##
تکیه کلام: در همین حد! ##
آینده: سوال سختیه... ##
سوال دیگه: به ذهنمون نمیرسه.. ##
حرف آخر: "به امید موفقیت همگی" ##
و ممنون از اینکه حتی برای چند ثانیه وقتتون را به ما میدید.